بهشتی شدن با زکات (قرآن)مومنانی که مقداری از اموالشان را در راه خدا برای محرومین و مستمندان قرار میدهند، و زکات پرداخت میکنند، پاداش آنها بهشت خواهد بود. ۱ - عامل ورود به بهشتپرداخت زکات، از عوامل ورود بنی اسرائیل به بهشت است. و لقد اخذ الله میثـق بنی اسرءیل... وقال الله انی معکم لـئن اقمتم الصلوة وءاتیتم الزکوة... لاکفرن عنکم سیـاتکم ولادخلنکم جنـت تجری من تحتها الانهـر... «خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت. و از آنها، دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید، و به خدا قرض الحسن بدهید (در راه او، به نیازمندان کمک کنید)، گناهان شما را می پوشانم (میبخشم) و شما را در باغهایی از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد می کنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است.» وعده خدا را به بنی اسرائیل چنین تشریح میکند که خداوند به آنها گفت: من با شما خواهم بود و از شما حمایت می کنم، اما به چند شرط: شرط دوم: و زکات خود را بپردازید (و آتیتم الزکاة). اگر به این پیمان عمل کنید، من سیئات و گناهان گذشته شما را می بخشم. و شما را در باغهای بهشت که از زیر درختان آن نهرها جاری است داخل میکنم. (و لادخلنکم جنات تجری من تحتها الانهار). ۲ - وارثان بهشتپرداخت زکات، از موجبات بهشت است. • والذین هم للزکوة فـعلون «و آنها که زکات را انجام می دهند.» اولـئک هم الورثون• الذین یرثون الفردوس هم فیها خــلدون. « (آری،) آنها وارثانند. (وارثانی) که بهشت برین را ارث می برند، و جاودانه در آن خواهند ماند!» • والذین فی امولهم حق معلوم• للسائل والمحروم «و آنها که در اموالشان حق معلومی است... برای تقاضاکننده و محروم.» اولـئک فی جنت مکرمون. «آنان در باغهای بهشتی (پذیرایی و) گرامی داشته می شوند.» («فی اموالهم حق معلوم»، به زکات تفسیر شده است.) بعد از ذکر نماز که بهترین اعمال، و بهترین حالات مؤمنان است، به دومین ویژگی آنها پرداخته می افزاید: " کسانی که در اموالشان حق معلومی است" (و الذین فی اموالهم حق معلوم). "برای تقاضا کنندگان و محرومان" (للسائل و المحروم). و به این ترتیب هم ارتباطشان را با خالق حفظ می کنند، و هم پیوندشان را با خلق خدا. بعضی از مفسران معتقدند که منظور از "حق معلوم" در اینجا همان "زکات" است که مقدار معینی دارد، و از مصارف آن "سائل" و "محروم" است، در حالی که می دانیم این سوره مکی است و حکم زکات در مکه نازل نشده بود، یا اگر نازل شده بود مقدار معین نداشت، لذا بعضی دیگر معتقدند: مراد از "حق معلوم" چیزی غیر از زکات است که انسان بر خود لازم می شمرد که به نیازمندان دهد شاهد این تفسیر حدیثی است که از امام صادق ع نقل شده که وقتی از تفسیر این آیه سؤال کردند که آیا این چیزی غیر از زکات است؟ فرمود: هو الرجل یؤتیه الله الثروة من المال، فیخرج منه الالف و الالفین و الثلاثة آلاف و الاقل و الاکثر، فیصل به رحمه، و یحمل به الکل عن قومه: "آری این درباره کسی است که خداوند ثروت و مالی به او میبخشد و او به مقدار هزار یا دو هزار یا سه هزار یا بیشتر و کمتر از آن جدا کرده و با آن صله رحم می کند و مشقت از قوم خود بر می دارد. در اینجا در یک جمله کوتاه و پر معنی می فرماید: "کسانی که دارای این صفاتند در باغهای بهشت جای دارند و از هر نظر گرامی داشته می شوند" (اولئک فی جنات مکرمون). چرا گرامی نباشند؟ در حالی که میهمانهای خدا هستند، و خداوند قادر و رحمان تمام وسائل پذیرایی را برای آنها فراهم ساخته است، و در حقیقت این دو تعبیر ("جنات" و "مکرمون") اشاره به نعمتهای مادی و معنوی است که شامل حال این گروه است. ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۵۰، برگرفته از مقاله «زکات». |